English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7564 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
critical grid bias U ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grid bias U ولتاژپلاریزاسیون شبکه بایاس شبکه
grid bias U پتانسیل شبکه ولتاژ شبکه
grid bias U پلاریزاسیون شبکه
grid bias U ولت شبکه
grid bias battery U پیل پلاریزاسیون شبکه باطری شبکه پیل پلاریزاسیون
grid bias modulation U مدولاسیون شبکه
grid bias cell U پیل ولت شبکه
grid bias resistance U مقاومت کاتد
grid bias resistance U مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
grid bias supply U تولید ولتاژ شبکه
grid bias supply U منبع ولتاژشبکه
grid bias battery U باطری بایاس شبکه
grid bias voltage generation U تولید ولتاژ بایاس شبکه
critical grid current U شدت بحرانی شبکه
critical grid current U جریان بحرانی شبکه
critical grid voltage U ولتاژ بحرانی شبکه
critical grid current U جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
bias U بایاس
bias U تحت تاثیر قراردادن تبعیض کردن
bias U بیک طرف متمایل کردن
bias U طرفداری تعصب
bias U تمایل بیک طرف
bias U ولتاژ بایاس
bias U سطح مرجع الکتریکی
bias U بایاس کردن
bias U سمت گیری
bias U وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
bias U ولتاژ قبلی دادن
bias U اریب
bias U اریبی
bias U سوداری
bias U ولتاژ معین قرار دادن
bias U سو گیری
bias U ولت شبکه
bias U تورش
bias U انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
bias U مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
zero bias U ولت شبکه صفر
self bias U ولت شبکه خودکار
to out bias U اریب بریدن
c bias U ولت شبکه
bias U پیشقدر
bias error U خطایی با علامت و بزرگی ثابت
exponent bias U پیشقدر نمایی
forward bias U پیشقدر به جلو
bias cell U پیل ولت شبکه
bias distortion U اعوجاج پیشقدری
interviewer bias U سوگیری پرسشگر
automatic c bias U ولت شبکه خودکار
test bias U سوداری ازمون
sampling bias U سوداری نمونه گیری
reverse bias U تغذیه معکوس
reverse bias U پیشقدر معکوس
negative bias U ولت شبکه منفی
spacing bias U پیشقدر فاصله
electrode bias U ولتاژ استراحت
high frequency bias U بایاس فرکانس بالا
input bias current U جریان ارام اولیه
input bias current U جریان بایاس ورودی
critical U بحرانی
critical U حیاتی بحرانی
critical U وخیم
critical U مهم
critical U حساس
critical value U ارزش بحرانی
critical U شاخص
critical U وخیم انتقادی قابل تامل
critical U انتقادی
critical U وخیم نکوهشی
self critical U انتقاد کننده از خود
critical U خطرناک
critical U منتقدانه
critical U واقع درمرحله انتقال
critical magnitude U اندازه بحرانی
critical mass U توده حساس
critical isotherm U منحنی هم دمای بحرانی
critical item U اقلام حیاتی اقلام مهم
critical limit U حد بحرانی
critical mass U توده مهم
critical isotherm U هم دمای بحرانی
critical intelligence U اطلاعات حیاتی
critical intelligence U اطلاعات مهم
critical temperature U دمای بحرانی
critical temperature U درجه حرارت بحرانی
critical height U بلندی بحرانی
critical height U ارتفاع بحرانی
critical item U اماد حساس
critical mass U جرم بحرانی
critical materials U اقلام حیاتی و مهم
critical point U نقطه بحرانی
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical position U پوزیسیون حساس
critical point U نقطه فرود در پرش با اسکی
critical pollution U الودگی بحرانی
critical pressure U فشار بحرانی
critical period U دوره شاخص
critical period U دوره بحرانی
critical region U ناحیه بحرانی
critical materials U تجهیزات مهم
critical path U مسیربحرانی
critical path U مسیر بحرانی
critical speed U سرعت بحرانی
critical resistance U مقاومت بحرانی
critical resistance U مقدار مقاومت بحرانی
critical region U ناحیه شاخص
critical region U منطقه بحرانی
critical ratio U بهر شاخص
mission critical U برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
critical valve U مقدار بحرانی
critical concentration U میزان تمرکز بحرانی
critical velocity U سرعت بحرانی
critical assembly U ترتیب بحرانی
critical area U ناحیه بحرانی
critical angle U زاویه بحرانی
critical amplification U تقویت بحرانی
critical altitude U ارتفاع بحرانی
critical altitude U ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical activity U فعالیت بحرانی
critical point U نقطه بحرانی
Critical Regonalism U منطقه ی بحرانی
mission critical U که شرکت شما به آن بستگی دارد
critical coupling U تزویج بحرانی
critical coupling U کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical current U شدت بحرانی
critical engine U موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical error U خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical facility U تاسیسات حساس
critical facility U تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical flow U جریان بحرانی
critical frequency U فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical frequency U فرکانس مرزی
critical frequency U فرکانس بحرانی
critical depth U عمق بحرانی
critical density U چگالی بحرانی
critical date U مدت زمان بحرانی
critical damping U خفیدگی بحرانی
critical damping U میرائی اپریودیک
critical values U مقادیر شاخص
critical deformation U تغییر شکل بحرانی
critical damping U میرائی بحرانی
thermal critical point U نقطه تبدیل حرارتی
thermal critical point U نقطه توقف
critical raynold's number U عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical mach number U عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
critical voltage parabola U شلجمی مقدار ولت قطع
critical wave legth U طول موج بحرانی
thermal critical point U نقطه ی بحرانی حرارتی
critical path method U سی پی ام
critical degree of polymerization U درجه بحرانی بسپارش
critical cooling rate U میزان سرد کنندگی بحرانی
critical closing speed U سرعت بحرانی پایین
critical build up resistance U مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
critical anode distance U فاصله بحرانی اندی
critical angle of attack U زاویه حمله
critical angle of attack U زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical angle of attack U زاویه حمله بحرانی
critical backing pressure U فشار حد خلاء بحرانی
critical flicker frequency U بسامد شاخص در سوسو زدن
critical heat flux U چگالی جریان شبکه
critical heat flux U شارحرارتی بحرانی
critical path method U روش مسیر بحرانی
critical path analysis U تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path analysis U منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path analysis U استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical path analysis U تحلیل مسیر بحرانی
critical molecular mass U جرم مولکولی بحرانی
critical infinte cylinder U قطر بحرانی استوانه
critical incidents technique U شیوه رویدادهای شاخص
Things are coming to a critical juncture . U کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
critical heat flux ratio U نسبت شار حرارتی بحرانی
grid U مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
grid U صفحه
grid U شبکه بندی جغرافیایی
grid U سیم
grid U مدار شبکه
grid U شبکه چهارخانه
grid d.c. U جریان دائم شبکه
grid U شبکه
grid U زمین فوتبال
grid U موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
grid U الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
grid U سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grid U توری
grid U رشتههای درهم و برهم راه اهن و مانند ان
grid U سیخ شبکهای
grid U دریچه سوراخ سوراخ
grid U سیخ
grid U سیخ دار کردن
grid U بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
grid U کباب کردن
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. U این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
grid tank U مدار نوسان شبکه
grid signal U سیگنال شبکه
grid strength U سیگنال شبکه
grid start U حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
grid noise U پارازیت شبکه
grid ticks U علایم شبکه بندی نقشه
grid terminal U اتصال شبکه
grid suppressor U مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
grid sweep U تغییر یا نوسان ولتاژ شبکه
Recent search history Forum search
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1دلخوشیهای کوچک را در بدترین شرایط زندگی فراموش نمیکنم
0Risk of bias
0Risk of bias
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com